...
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم و نگران بودم، تا اینکه آنها را تجربه کردم و حالا ترسی از آنها ندارم.
از ” شکست “میترسیدم، یاد گرفتم “تلاش نکردن یعنی شکست”
از ” نفرت ” میترسیدم، یاد گرفتم “به هر حال هر کسی نظری دارد”
از ” درد ” میترسیدم، یاد گرفتم"درد کشیدن برای رشد روح لازم است”
از ” سرنوشت” میترسیدم، یاد گرفتم “من توان تغییر آن را دارم”
از ” گذشته “میترسیدم، فهمیدم” گذشته توان آسیب رساندن به من را ندارد”
و در آخر از ” تغییر"میترسیدم، تا اینکه یاد گرفتم، حتی زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کرم بودند.