....

حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود
مردی به او نزدیک شد و گفت :
مرا به شاگردی بپذیر …
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد
حکیم گفت : برو یک سال بعد بیا
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند .
حکیم نپذیرفت و گفت : برو یک سال بعد بیا
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند
مرد این بار گفت : نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد
این حکایت ، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست . با رشد و پیشرفت تو ، دیگران خود به خود شکست می خورند
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده

با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس،بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان میشود .

عصبانیت...

با تغيير زاويه نگاه می توان عصبانيت را شكست داد.

بر اساس نظر بنياد سلامت رواني، عصبانيت مانند فيل در يك اتاق است كه هرچقدر بيشتر تحريك شود، بيشتر تخريب مي كند. بر اساس نظرسنجي انجام شده، يك سوم از پاسخ دهندگان گفتند كسي را مي شناسند كه مشكل عصبانيت داشته باشد. عقيده عوام اين است كه بهتر است عصبانيت خود را تخليه كنيد. اما تحقيقات نشان داده كه برون ريزي عصبانيت، منجر به بدتر شدن آن مي شود.

پژوهش اخير در دانشگاه اوهايو، اين فرضيه را آزمايش كرد كه اگر به صورت ذهني خود را از موقعيت دور برداريم، (گوئي از منظر مگسي كه بر روي ديوار است داريم آنچه در جريان است را مشاهده مي كنيم)،عصبانيت محو خواهد شد. وقتي كه افراد بتوانند از منظر ديگري به عواطف و موقعيتي كه در آن قراردارند نگاه كنند، مي توانند عصبانيتشان را خنثي كنند. البته اين موضوع در زندگي واقعي اغلب سخت است به خصوص در زماني كه بايد در تعامل با كسي بود كه قصدش تحريك كردن براي ارتكاب خطا است.

دیدگاه...

دیدگاه...

ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿبارﺩ ﻫﻤﻪ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ !

ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ
ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ
       ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ !

ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ !

...

روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او راکیسه ننمودند.
با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ….
این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند:سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟
بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید.

خرافات...

خرافات...

انسان ها خسته تر و پریشان تر
از آن هستند که فکر کنند !

بخاطر همین است که ؛
“به خرافات پناه میبرند…”