فرصت محدود

فرصت محدود

استادي میگفت : صبحها که دکمه های لباسم را می بندم به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟
خودم یا مرده شور؟

دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است
به آنهائى که *دوستشان* دارید بی بهانه بگوئيد : *دوستت دارم*

بگوئيد: در این دنیای شلوغ سنجاقشان
کرده اید به دلتان
بگوئيد: گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاهتر از عمر شکوفه هاست

بگوئيد: بودن ها را قدر بدانيم،
نبودن ها همين نزديكى هاست…

...

وقتي پشت فرمون بنز نشستي،
يا وقتي تو مترو ايستادي،
بايد احساست نسبت به خودت يكي باشه.

اگر نيست،
يعني “تازه به دوران رسيده” هستی!

اعتماد به نفس

دوران مدرسه خود را بیاد بیاورید، آیا زمانیکه تکالیف خود را بصورت کامل انجام می دادید با اعتماد بنفس بالاتری در کلاس حاضر نمی شدید؟
اصل تکلیف همچنان پابرجاست، داشتن اعتماد بنفس و دوست داشتن خود.
اگر کاری که دوست دارید را انجام دهید، لذت خواهید برد.
اگر در مهمانی که علاقمند به حضور در آن هستید، باشید، گذر زمان را حس نخواهید کرد.
میزان احترام شما به خودتان، نشان دهنده ی اعتماد بنفس شماست.
خلاصه کلام، برخی نميدانند که چه میخواهند، و این سببی برای افسردگی و غمگین بودن آنهاست.
برخی قدرت نه گفتن ندارند، و این ناتوانی عامل کمبود اعتماد بنفس آنهاست.
برخی از توانایی ها و استعدادهاى خود بی خبرند، اکثر کسانیکه خود را بی استعداد میدانند هرگز بصورت جدی وارد کاری نشده اند، و اعتماد بنفس کمی دارند.
اگر اعتماد بنفس میخواهید، خود را دوست داشته باشید، شاد باشيد، کاری که مورد علاقه شماست انجام دهید، قدرت نه گفتن داشته باشید.
در انتها سری به دانسته های خود بزنید و ریشه ی اعتماد بنفس را براساس توانایی ها و استعدادها، و منحصر به فرد بودنتان پیدا کنید.
بهترین خودتان باشید.

مادر...

شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
“صدای مادرم نمی آمد”
میدانستی و سر به هوا بودی؟
“بازهم صدای مادرم نمی آمد”
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است.

تلاش

بولت در رشته‌ دو میدانی ۹ مدال طلای المپیک کسب کرد. جمع مدت زمانی که برای این ۹ مدال دوید کمتر از ۱۱۵ ثانیه بود و بابت این ۹ مدال ۱۱۹ میلیون دلار دریافت کرد. یعنی بابت هر ثانیه دویدن بیش از یک میلیون دلار. یه لحظه صبر کنین، چه محاسبه‌ اشتباهی کردیم! باید ۱۱۹ میلیون دلار رو به ۲۵ سال تمرینی که قبلاً کرده بود تقسیم کنیم نه به دو دقیقه ای که دویده و مدال گرفته. تک تک ثانیه هایت از همین الان، درجات و درآمدت رو توی ۱۰ سال آینده رقم میزنه. ثانیه‌های الانت خیلی ارزشمنده، به فعالیتهای امروزت نگاه کن. با این نگرش مطمئن باش به اوج قله‌های موفقیت میرسی.