...

...

پیر زنیست هشتادو سه ساله که یکی دو سالی میشود با تشخیص آلزایمر دارو مصرف میکند ومدت هاست هیچ کس را نمی شناسد. تمام روز ساکت است و آرام.
دخترش می گوید چند ماهیست در طول شب چندین بار هراسان از خواب می پرد و فقط یک جمله میگوید:“امید سردش شده“.بعد هم یک گوشه پتو را صاف می کند مثل اینکه خیالش راحت شده پتو را روی امید کشیده و آسوده می خوابد. از دخترش می پرسم امید کیست؟ می گوید برادر شانزده ساله ای داشتم با همین نام که سال ها قبل شهید شده.
میگفت الان از مطب دکترش می آییم برایش دارویی جهت افزایش خواب تجویز کرده دیگر شب ها بیدار نمی شود.
همسرش می آید٬ خداحافظی میکند و می روند ماشین دور میشود و نا خودآگاه بغضم می گیرد با خودم می گویم: اگر امشب امید سردش شود…!


فرم در حال بارگذاری ...